حاصل
جمعه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۶، ۰۳:۵۱ ب.ظ
مامعاصرسرسامیم!
مسموع موج موج،آوارآرواره ها،
آوارواژه ها
وارث پس وپستوهای هزار،
دریغ انباشته کنج دلهامان
و
گنجه گنجه نقاب!
رنگ رنگ
به تقویم آینه می آراییم
به ساعت،
آینه ،
می اندوزیم…..
نجوایی
برادرم
نه ازلبان زمین،که از تبلور تب راه
به زلالی لحن یقین:
_ اگر از تبار لبخندی؟
توانسته ای!
تا بشنوی
و اگر از قبیله ی عشق،
آموخته ای تا بگذری
حالایت
که نه جیبی و نه مشتی و نه بازویت!
آینه ات بشکن
تو
از اهالی دردی
دستی بروی شانه ی توست،
لختی درنگ کن
و
ببین.
- ۹۶/۰۱/۱۸
- ۲۳۶ نمایش