سه شنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۳۰ ب.ظ
نوازش نگاهت،مرابس بود
گاهی که میگذشتی!
گاهی،
که میگذشتم.
- بهانه ی دیدار قاصدکی
که سرگردانم میکرد
و غروب هنوز همواره ام - هنوز!
؛ بهره ی سودای اندوهت
نه سراب بود،و نه بغض بی سرانجام
و نه حتی
خزان آینه ها
من
مانده ام:
بر گذرگاه سرنوشت گناه عبث واژه هایی
وتوشه ی تلخ حسرتی،
که
نمیگذرد.
-
۱
۰
- ۹۴/۰۳/۲۶
- ۲۴۵ نمایش
سلام وبلاگتو دیدم خوب بود ولی چرا بازدیدش کمه؟ بیا تو این ثبت نام کن هم بازدید وبلاگتو ببر بالا هم تو گوگل شناخته شو. بیا تو وبلاگم یه لحظه
http://tagged.blogsky.com/1393/03/04/post-123/