بیقرار
شنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۲۲ ق.ظ
فکرش را بکن
- میدانی؟
اگر بامن بود،اسم این روستا را
دهشت آباد میگذاشتم!
میترسم
من کجای این همه هیچم؟
چقدرشب؟
در این خورجین کهنه ی تاریخ!
- ازین درنگ عبث، خسته نیستی؟
قرارنبود به آسمان که مینگریم؛
مهمان جاذبه و جرم و سیاهچاله باشیم!
خودکارم نمینوشت
شیب کوچه های تنگ این روستا
گز گز انگشتهای پام،
کفشهای خیس،
نه مثنوی میخوانم،نه حاشیه میزنم!
سالهاست
منطق الطیرعطار را،
مقامات ابوسعیدرا،
فصوص الحکم را
الاغی، شتابان گذشت. ..............
- ۹۴/۰۳/۱۶
- ۲۱۱ نمایش